خون‌آشام‌ها از چه زمانی دوست‌داشتنی شدند؟!
1 min read

خون‌آشام‌ها از چه زمانی دوست‌داشتنی شدند؟!

خون آشام‌ها که در گذشته به‌عنوان موجوداتی اهریمنی و بسیار تاریک، بر پرده سینما جای گرفته بودند، در حال حاضر با تغییراتی که در شخصیت‌پردازی و شکل توانایی‌هایشان توسط نویسندگان صورت گرفته، تبدیل شده‌اند به یکی از پرطرفدار‌ترین و جذاب‌ترین کاراکتر‌های این روز‌های سینما و تلویزیون هالیوود.

حدود ۱۵ تا ۲۰ سالی می‌شود که خون‌آشام‌ها که برگرفته از شخصیت دراکولا هستند، در سینما و تلویزیون غرب، بسیار پررنگ‌تر از قبل ظاهر می‌شوند. این موجودات که در گذشته به‌عنوان موجوداتی اهریمنی و بسیار تاریک، بر پرده سینما جای گرفته بودند، در حال حاضر با تغییراتی که در شخصیت‌پردازی و شکل توانایی‌هایشان توسط نویسندگان صورت گرفته، تبدیل شده‌اند به یکی از پرطرفدار‌ترین و جذاب‌ترین کاراکترهای این روزهای سینما و تلویزیون هالیوود و نویسندگان و کارگردانان بسیاری را به سمت خلق آثاری با درونمایه‌های خون‌آشامی کشانده‌اند.

البته با توجه به گسترش شیطان‌پرستی و رواج برخی اعمال چنین گروه‌هایی در جامعه غرب از سه دهه قبل، کاملا طبیعی به نظر می‌رسد که موجودی مثل خون‌آشام را در قالبی جدید و قابل‌قبول برای عموم جامعه درآورند تا از این طریق زشتی و قبح یک‌سری اعمال شیطانی را بین مخاطب از بین ببرند. ما در این گزارش سعی داریم با بررسی سریال‌ها و فیلم‌های سال‌های اخیر و سه دهه گذشته هالیوود، دلیل اهمیت پرداختن به چنین موضوعات و موجوداتی را واکاوی کنیم.

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

خون‌آشام از گذشته تا امروز

سال‌ها قبل تقریبا حدود ۸۷ سال پیش اولین خون‌آشام جدی سینما، روی پرده رفت و در نقش کنت دراکولا بازی کرد، نگاه رعب‌آور و بی‌احساس این موجود اهریمنی با بازی درخشان بازیگر مجارستانی «بلا لاگوسی» به همراه علاقه شدیدی که به خوردن خون انسان داشت، باعث شده بود که مردم به‌شدت از این موجود که دندان‌های نیش بلندی داشت و از نور خورشید بیزار بود، بترسند… .

در حال حاضر و بعد از گذشت سال‌های بسیار و تغییرات شخصیتی این موجود افسانه‌ای توسط نویسندگان، برخلاف گذشته خون‌آشام‌ها به صورت موجوداتی جذاب و دوست‌داشتنی روی پرده سینما و صفحه تلویزیون ظاهر می‌شوند و مخاطبان نوجوان را به‌شدت به خود علاقه‌مند کرده‌اند. شاید این سوال پیش بیاید که سرانجام این داستان‌های مختلف و برداشت‌های متفاوت به کدام نویسنده قرار است برسد و درنهایت شخصیت خون‌آشام را چه کسی خلق کرده است؟ در جواب باید گفت که موجودات اهریمنی و شبه‌ خون‌آشام در دنیای ادبیات زیاد بوده‌اند و اقتباس‌های بسیاری از این موجود وجود دارد ولی شخصیت خون‌آشامی که در تمام این داستان‌ها از او اقتباس می‌شود، برای اولین بار توسط نویسنده‌ای ایرلندی به نام «برام استوکر» خلق شد. این نویسنده که زندگی بسیار سخت و عجیبی داشت، فرزند سوم خانواده‌ای هفت فرزندی بود و تا هفت سالگی تقریبا همه مطمئن بودند که به دلیل بیماری‌اش در سنین کودکی، هرگز قادر به راه رفتن روی پاهای خودش نخواهد بود… . نوع زندگی سخت برام استوکر در سنین نوجوانی، تاثیر بسیار زیادی بر تخیلات او گذاشت. سرانجام این نوجوان بعد از طی دوران نقاهت، به روال عادی زندگی بازگشت و حتی بعدا با بازی در تیم فوتبال دانشگاه دوبلین، یک قهرمان شد و در همان دانشگاه به تحصیل تاریخ، ادبیات، ریاضیات و فیزیک پرداخت. همچنین او پس از پایان تحصیلات خود رئیس کالج جامعه فیلسوفان و مامور رسیدگی کالج جامعه تاریخ هم شد.

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

سرانجام استوکر در سال ۱۸۹۰ در لندن با «آرمینیوس وامبری» شرق‌شناس مجارستانی آشنا شد و از طریق او با افسانه‌‌هایی درباره شاهزاده‌ای اهل رومانی به نام «ولاد سوم یا دراکولا» آشنا شد. ولاد سوم که از پرنس‌های رومانی بود و بیشتر عمرش را به جنگ علیه مسلمانان گذرانده بود، به خاطر بی‌رحمی‌ها و کشتار بیش از حد و به سیخ کشیدن اسیرانش، در بین مردم بسیار مشهور بود و استوکر با توجه به تاثیر پذیرفتن از این شخصیت و همچنین صرف هشت سال از عمرش برای تحقیق و بررسی در فرهنگ‌های اروپا و خواندن افسانه‌های مربوط به موجودات اهریمنی که خون‌خوارند، درنهایت شخصیت بسیار متفاوت و خاص کنت دراکولا را خلق یا بهتر بگوییم باز‌سازی کرد. در آن زمان و تا سال‌ها بعد از آن، شخصیت کنت دراکولا یا خون‌آشام مورد اقتباس بسیاری از نویسندگان و بعدها کارگردانان مختلف قرار گرفت ولی این شخصیت همچنان ترسناک و نفرت‌انگیز بود، چراکه در اصل زنده نبود و با استفاده از مکیدن خون انسان‌ها به حیاتش ادامه می‌داد.

به خاطر همین هم حدود نیم‌قرن پیش، قهرمان داستان‌های خون‌آشامی شخص یا اشخاصی بودند که به دنبال شکار این موجود خبیث بودند ولی کم‌کم و با رواج شیطان‌پرستی در غرب و ظهور گروه‌های موسیقی شیطان‌پرست و گسترش آیین و مناسک‌شان که آشامیدن خون و برگزاری مراسم‌ در شب و دوری از روشنایی هم جزء آن بود، به‌تدریج یک‌سری اعمال خشونت‌بار این فرقه که زیرشاخه‌های زیادی داشت، بین طرفداران گروه‌های موسیقی راک و بلک‌متال رواج پیدا کرد و در راستای همین موضوع هم در تلویزیون و سینمای هالیوود شخصیت خون‌آشام‌ها دستخوش تغییراتی شدند. خون‌آشا‌‌م‌ها از موجوداتی اهریمنی به موجوداتی قدرتمند، ازلی، جذاب، که هر چه را می‌خواهند به دست می‌آورند، تبدیل شدند و به این وسیله تهیه‌کنندگان و سازندگان آثار جدید خون‌آشامی، توانستند تصویری متفاوت از آنچه در ابتدا خلق شده بود، ترسیم کنند.

گرگ و میش

«گرگ و میش» نام اولین فیلم از سری چهارگانه‌ای به کارگردانی کاترین هاردویک محصول سال ۲۰۰۸ است. داستان این فیلم از آنجا شروع می‌شود که دختری به نام بلا سوان که پدر و مادرش از هم جدا شده‌اند، تصمیم گرفت به یک شهر دیگر به نام فورکس مهاجرت ‌کند تا پیش پدرش زندگی کند زیرا مادرش با شخص دیگری ازدواج کرده است. بلا در دبیرستان با پسر جذاب و مرموزی به نام ادوارد کالن آشنا می‌شود که در ظاهر همکلاسی اوست و ۱۷ سال دارد اما در واقع خون‌آشام ۱۰۹ ساله‌‌ای است که همراه خانواده‌اش که آنها هم خون‌آشامند بدون جلب توجه مردم زندگی می‌کنند. پس از مدتی بلا با پسری به نام جیکوب بلک آشنا می‌شود که او هم گرگینه است و مثلث عشقی بین این دختر و یک خون‌آشام و یک گرگینه شروع می‌شود…

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

مجموعه «گرگ و میش» بر اساس اولین رمان خون‌آشامی از مجموعه محبوب و پرفروش «گرگ و میش»، نوشته استفانی مایر ساخته شده است و با اکران اولین قسمت خود در سال ۲۰۰۸ تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین فیلم‌های آن سال شد و توانست با بودجه‌ای معادل ۳۷ میلیون دلار چیزی حدود ۳۹۳ میلیون دلار در سراسر دنیا بفروشد و رکورد فروش را جابه‌جا و تهیه‌کنندگان را به ساخت قسمت‌های بعدی راغب کند. این مجموعه هر چند پایان بسیار سرهم‌بندی شده‌ای داشت و به جای چهار قسمت پنج قسمت طول کشید اما طی سال‌های ساختش توانست طرفدارانش را راضی کند، مخصوصا که به خاطر حواشی بازیگران فیلم و چهره‌های جدید و جوانش بسیار مورد توجه قرار گرفت. از جمله حواشی‌ای که زمانی باعث جذابیت این مجموعه بود بر ملا شدن رابطه زوج این فیلم یعنی رابرت پتینسون و کریستین استوارت بود که باعث تبلیغات بیشتر این مجموعه شد، ولی به محض اینکه عکس‌های رابطه کریستین استوارت با کارگردان متاهل فیلم سفیدبرفی یعنی روپرت سندرز در سال ۲۰۱۲ توسط پاپاراتزی‌ها منتشر شد، هم این رابطه به پایان رسید و هم سیلی از طرفداران مجموعه «گرگ و میش» به سایت IMDB حمله کردند و با رای‌های پایین خود ریتینگ بالای این مجموعه را به‌شدت پایین کشیدند! این واکنش‌ها به نوعی گویای تاثیر تبلیغات در موفقیت یا عدم توفیق یک فیلم و سریال در دنیای هالیوود است و نشان می‌دهد که چطور تبلیغات و حاشیه‌ها می‌تواند بر ذهن مردم عام تاثیر‌گذار باشند.

خاطرات خون‌آشام

«خاطرات خون‌‌آشام» نام سریالی است هشت فصلی به نویسندگی و تهیه‌کنندگی کوین ویلیامسون و جولی پلک، محصول سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷٫ داستان این سریال در مورد دختر نوجوانی به نام النا گیلبرت است که پدر و مادر خود را از دست داده است و به همراه برادر کوچک‌تر و خاله‌اش در شهر کوچکی به نام میستیک فالز زندگی می‌کند. در شروع سال تحصیلی جدید النا در دبیرستان با پسری آشنا می‌شود به نام استفان سالواتور که پسری مرموز و گوشه‌گیر است. کم‌کم النا و استفان که در حقیقت یک خون‌آشام است به هم نزدیک می‌شوند و در همین وقت است که برادر استفان یعنی دیمن که او هم خون‌آشام است، بعد از سال‌ها به دیدن برادر خود به شهر میستیک فالز می‌آید و با دیدن النا به یاد عشق مشترک خودش و برادرش می‌افتد که دختری بود که به النا بسیار شباهت داشت و این تازه آغاز ماجرای این سه شخصیت می‌شود… .

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

«خاطرات خون‌‌آشام» در واقع نسخه تلویزیونی مجموعه «گرگ و میش» است که با فاصله تقریبا یک سال از ساخت قسمت اول «گرگ و میش» و موفقیت و استقبال مخاطبان نوجوان از داستان این مجموعه، در آمریکا ساخته شد. داستان در این سریال باز حول زندگی دختری دبیرستانی می‌چرخد که درگیر مثلث عشقی می‌شود ولی این بار این مثلث بین دو برادر از یک خانواده اتفاق می‌افتد. در این داستان هم دختر ماجرا، درنهایت به خون‌آشام تبدیل می‌شود و زندگی جدیدی را شروع می‌کند و شانس خود را در عشق با آدم‌های متفاوت محک می‌زند. این مجموعه توانست در بین مخاطبان نوجوان در سراسر دنیا محبوبیت بسیار زیادی پیدا کند و به‌خصوص در ایران بعد از پخش دو فصل سایت‌های طرفدار بسیاری در اینترنت ایجاد شد و هر هفته قسمت جدید را در اختیار مخاطبان می‌گذاشتند و اوایل دو تا سه روز طول می‌کشید تا ترجمه هر قسمت روی این سایت‌ها قرار بگیرد ولی بعد از پخش حدودا سه فصل، مترجمان جدیدی پیدا شدند که برای شناساندن خود و نشان دادن قدرت ترجمه‌شان بلافاصله و حدود پنج تا شش ساعت پس از قرار گرفتن قسمت جدید ترجمه خود را در اختیار مخاطبان قرار می‌دادند. بسیاری از این مترجمان که کار حرفه‌ای خود را از ترجمه این سریال شروع کردند در حال حاضر به استخدام سایت‌های مختلف فیلم و سریال در آمده‌اند و اسم‌شان برای مخاطبان کاملا آشناست. سریال «خاطرات خون‌آشام» در زمان خودش به‌شدت مورد استقبال قرار گرفت، مخصوصا که در این سریال دنیایی به تصویر کشیده می‌شد که در آن نوجوانان بدون هیچ نظارتی زندگی می‌کردند و به‌عنوان محصلان دبیرستانی مدام در حال گرفتن پارتی و برقراری رابطه با جنس مخالف بودند تا انجام تکالیف دبیرستان و سروکله زدن با والدین و نگرانی برای آینده! در این سریال مثل خیلی از سریال‌های شبکهcw دنیایی فانتزی و پر از خون‌آشام‌ها و گرگینه‌ها و جادوگران به تصویر کشیده شد که از قضا همگی بسیار خوش‌چهره و خوش‌اندام بودند و به دنبال یک رابطه پرهیجان می‌گشتند! این مجموعه که به مدت هشت سال میهمان نوجوانان در سراسر دنیا بود و به نوعی نوستالژی نسل جدید جوانان محسوب می‌شود، بیشتر از اینکه یک تفریح و سریال باشد، برای مخاطبانش تبدیل به الگویی برای یک زندگی ایده‌آل شد.

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

بیشتر بازیگران این سریال در فضای مجازی فالوورهای بسیاری دارند و کماکان در دنیای مجازی هم ادای نقش‌هایی را که در این مجموعه بازی کرده‌اند، درمی‌آورند و مدام سعی در خبرسازی دارند. البته این میزان از خبرسازی‌ها طبیعی است، چراکه به‌عنوان یک بازیگر در دنیای وسیع هالیوود، بعد از یک سریال طولانی، معمولا بیشتر بازیگران شانس زیادی برای بازی در پروژه‌ای که بتواند به همان اندازه محبوبیت داشته باشد را ندارند، به خاطر همین هم اکثر این بازیگران با حاشیه‌سازی سعی می‌کنند مدت بیشتری بر سر زبان‌ها باشند و از فراموش شدن خود جلوگیری کنند. از حواشی دیگر این سریال، رابطه چندساله نینا دوبرو و ایان سامرهالدر زوج این مجموعه بود که بعد از جدا شدن از یکدیگر و ازدواج سامرهالدر با نیکی رید بازیگر مجموعه گرگ و میش، بین طرفداران جنجال بسیاری به پا کرد و باعث شد ماه‌ها اخبار این جدایی و ازدواج، تیتر روزنامه‌های زرد آمریکایی باشد. سریال خاطرات خون‌آشام بعد از تقریبا پخش چهار فصل از نظر موضوع و فیلمنامه به‌شدت افت کرد، مخصوصا که نویسندگان این سریال همزمان به نوشتن سریال دیگری به نام اصیل‌ها هم مشغول بودند و دقت و وقت بیشتری صرف آن مجموعه می‌کردند. ولی خاطرات خون‌آشام با وجود ریزش زیاد مخاطب بعد از فصل چهارم به خاطر ورود بازیگران جدید و جذاب توانست یکسری از طرفداران خود را تا پایان فصل هشتم نگه دارد و بدون موضوع و خط داستانی پرکشش به کارش ادامه دهد.

اصیل‌ها

سریال اصیل‌ها در واقع یک اسپین-آف از سریال خاطرات خون‌آشام است که از سوم اکتبر ۲۰۱۳ از شبکه cw پخش آن آغاز شد و در اول آگوست ٢۰۱٨ پس از پنج فصل به پایان رسید. داستان این سریال بسیار قوی‌تر و هدفمند‌تر از خاطرات خون‌آشام بود. در این سریال دو برادر که به وضوح نماد دو حزب دموکرات و جمهوریخواه آمریکا هستند، در شهری به وسعت یک دنیا مشغول جنگ و صلح بین موافقان و مخالفان‌شان می‌شوند. الایژا (نامی یهودی) که نام برادر بزرگ‌تر است، ترجیح می‌دهد مسائل را با گفت‌وگو و مذاکره‌ای که به نفعش باشد، حل کند و به خشونت ظاهری مگر در مواقعی که لازم است اعتقاد ندارد.

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

این برادر که در سراسر داستان به‌عنوان یک جنتلمن از او یاد می‌شود، از نیمه داستان به بعد با مرور خاطراتش ‌نشان می‌دهد که در جنایت دست‌کمی از برادر کوچک خود ندارد و حتی می‌تواند وحشتناک‌تر از او باشد و دشمنانش باید حواس‌شان را جمع کنند. در مقابل برادر دیگر که نیکلاس نام دارد، فرزند دورگه استر (نامی یهودی) مادر این خانواده و یک گرگینه است و برخلاف برادرش به خشونت و گرفتن خواسته‌هایش با جنگ اعتقاد دارد. این برادر که منطقش ایجاد رعب و وحشت در دل دیگر مردمان است، دشمنان زیادی دارد و در طول داستان در هر فصل این دشمنان سراغ او و خانواده‌اش می‌آیند و هر بار این دو برادر به خاطر حفظ خانواده و هدف‌شان دست به جنایات بزرگ‌تری می‌زنند.

فیلمنامه اصیل‌ها فیلمنامه حساب‌شده‌ای است. این سریال بیشتر از اینکه شبیه کارهای مخصوص نوجوانان باشد، شبیه کارهای جدی مخصوص بزرگسالان است، چراکه موضوع و هدف خاصی را دنبال می‌کند و تا زمانی که شبکه cw تصمیم می‌گیرد به خاطر بودجه‌ها این سریال را کنسل کند، اصیل‌ها با توجه به این اهداف جلو می‌رود، ولی در فصل پنجم بنا به خواسته شبکه مبنی‌بر تمام شدن این سریال، در یک پایان بی‌سر و ته دفتر این سریال هم بسته می‌شود. البته اصیل‌ها در طول مدت پنج سالی که پخش شد، به خواسته‌اش مبنی‌بر نشان دادن قدرت بی‌قید و شرط این دو برادر و خانواده‌ای که بیشتر از هر چیز به منافع خود فکر می‌کند، رسید.

دراکولا برام استوکر

تا به‌حال اقتباس‌های بسیار زیادی از داستان دراکولا صورت گرفته، اما دراکولای برام استوکر به کارگردانی فرانسیس فورد کاپولا با بازیگری اولدمن جزء مشهور‌ترین این اقتباس‌ها است. این فیلم محصول سال ۱۹۹۲ آمریکا است. داستان دراکولای برام استوکر، دو بازه زمانی دارد که ابتدا سال ۱۴۶۲ در رومانی اتفاق می‌افتد. سلحشوری به نام «ولاد»، معروف به «دراکولا» از نبرد با سپاه ترک‌های مسلمان بازمی‌گردد و می‌فهمد که همسرش الیزابتا به تصور مرگ او خودکشی کرده است. دراکولا ایمانش را رها می‌کند و خون‌آشام می‌شود. سال‌ها می‌گذرد. در سال ۱۸۹۷ جاناتان هارکر به ترانسیلوانی در رومانی اعزام می‌شود تا معامله املاکی در انگلستان را با کنت دراکولا به پایان برساند. دراکولا با دیدن عکس مینا، نامزد جاناتان که شبیه همسر مرده خودش است، جاناتان را در قصر خودش زندانی می‌کند و با کشتی به لندن می‌رود و در قالب یک گرگ، در منزل لوسی وستنرا- دوست ثروتمند مینا- ساکن می‌شود. دراکولا، لوسی را می‌کشد و دکتر وان هلسینگ، که به ماهیت دراکولا پی برده، همراه گروهی برای یافتن او می‌رود.

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

دراکولا و مینا خون همدیگر را می‌نوشند، ولی دراکولا در پای دروازه قصرش، به دست جاناتان و همراهانش زخمی می‌شود… . نام فرانسیس فورد کاپولا در ذهن مخاطبان آشنا با سینما یادآور سه‌گانه مافیایی پدرخوانده و اینک آخرالزمان است. این کارگردان مشهور که فیلم دراکولای برام استوکر را دقیقا بعد از قسمت سوم پدرخوانده می‌سازد، هرچند به خاطر این فیلم جایزه هنری نمی‌گیرد، اما با نقد‌های بسیار مثبت منتقدان و فروش خارق‌العاده فیلم که برابر ۲۱۵ میلیون دلار بود، روبه‌رو می‌شود و تقریبا فیلمش موفق می‌شود بیش از پنج برابر بودجه ساختش را تامین کند. دراکولای برام استوکر سعی دارد از شخصیت دراکولا به‌رغم تمام جنایاتش چهره‌ای قابل‌قبول و قهرمانی رمانتیک بسازد و با وجود سیل بازیگران معروفی چون گری الدمن، وینونا رایدر، کیانو ریوز و… توانست چهره جدیدی از خون‌آشام را در سینما روی پرده ببرد و تقریبا شروع قوی و تازه‌ای باشد برای تغییر این شخصیت تاریک و ترسناک در سینمای آمریکا.

دراکولا ۲۰۰۰

دراکولای ۲۰۰۰ نام فیلمی است در سبک ترسناک و معمایی به کارگردانی پاتریک لوسیر محصول سال ۲۰۰۰. داستان فیلم با صحنه‌ای که یک گروه از دزدان حرفه‌ای به رهبری مارکوس و سولینا وارد یک سرداب در قلب لندن می‌شوند، شروع می‌شود. این گروه به این امید که گنج پیدا کنند، وارد سرداب می‌شوند، ولی در عوض به یک موجود قدیمی برخورد می‌کنند به نام «کنت دراکولا» که باعث وحشت انگلستان در قرن گذشته شده و توسط دکتر آبراهام ون هلسینگ متوقف شده بود. این گروه با ورودشان به سرداب به این موجود مخوف جان تازه‌ای می‌بخشند… . دراکولای ۲۰۰۰ از نظر قدرت فیلمنامه و کارگردانی نتوانست نظر منتقدان و مردم عام را به خود جلب کند و هرچند با توجه به بازیگران مورد‌توجهی مثل جرارد باتلر و جانی لی میلر و… قرار بود به‌عنوان یک محصول تجاری بر پرده بدرخشد، ولی این فیلم با توجه به بودجه ۵۴ میلیونی ساختش، تنها توانست ۴۷ میلیون دلار آن هم با تبلیغات فراوان بفروشد که یک شکست واقعی بود.

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

از دهه ۹۰ میلادی ساخت فیلم و سریال در مورد خون‌آشام‌ها زیاد شد، ولی چیزی که فیلم دراکولای ۲۰۰۰ را متفاوت می‌کند، نوع نگاه نویسنده‌اش به سرگذشت این موجود ترسناک است. در این فیلم دراکولا را «یهودای اسخریوطی» معرفی می‌کنند که از یاران حضرت مسیح (ع) بود و طبق روایات مسیحی به خاطر چند سکه نقره به حضرت مسیح (ع) خیانت می‌کند. نویسنده دلیل اینکه نقره پوست دراکولا را می‌سوزاند را هم هوشمندانه به گذشته جدید این موجود ربط می‌دهد و سعی می‌کند در روند ماجرا این شخصیت را کاریزماتیک و علاقه‌مند به موضوعات مذهبی معرفی کند!

در مجموع این فیلم هرچند نتوانست موفقیتی بر پرده سینما داشته باشد، ولی توانست کنت دراکولا را با نگاهی متفاوت و توام با ترحم معرفی کند و در پایان‌بندی فیلم این موجود شیطانی را تطهیر کند.

ناگفته‌های دراکولا

ناگفته‌های دراکولا نام فیلمی است فانتزی، تاریخی و درام، محصول سال ۲۰۱۴ به کارگردانی گری شور. داستان فیلم درباره شاهزاده ولاد سوم یا دراکولا (لوک ایوانز) بوده که به همراه همسر و فرزندش در والاکیا زندگی خوش و خرمی دارند، تا اینکه شاه محمد عثمانی (دومینیک کوپر) با زور از ولاد می‌خواهد هزاران پسر به همراه پسر خودش را در اختیار وی برای خدمت اجباری سربازی در سپاهش قرار دهد، اما ولاد مخالفت می‌کند و چون توان مقابله با عثمانی‌ها را ندارد، سراغ یک خون‌آشام (چارلز دنس) می‌رود تا نیرویی ماورایی برای مبارزه با مسلمانان به دست آورد… . فیلم ناگفته‌های دراکولا اقتباسی از زندگی ولاد سوم است که به‌عنوان یک فرد بیرحم و مبارز علیه مسلمانان در تاریخ شناخته می‌شود. تکیه داستان ناگفته‌های دراکولا هم روی نفرت و خشم این شخصیت نسبت به مسلمانان است و در حقیقت دلیل تبدیل این فرد به موجود مخوفی چون خون‌آشام را غلبه بر سلطان محمد دوم عثمانی معرفی می‌کند که با او در جنگ است. در ناگفته‌های دراکولا به صورت سربسته از جنایات هولناک ولاد سخن گفته می‌شود و در عوض از مهربانی، مسئولیت‌پذیری و گذشت این موجود جهنمی به خاطر مردم کشورش در مقابل مسلمانان مدام صحبت می‌شود!

خون‌آشام‌ها و سیاست‌های هالیوودی جدید

ناگفته‌های دراکولا در حقیقت فیلمی است که در آن هالیوود برای نشان دادن چهره منفی از مسلمانان دست به دامن موجودات اسطوره‌ای و اهریمنی‌اش می‌شود و سعی می‌کند به وسیله این روایت جدید، حتی تاریخ را هم عوض کند و درنهایت ولاد سوم را که توسط سلطان محمد کشته می‌شود، پیروز ماجرا و قاتل سلطان محمد اعلام کند! با توجه به پیشرفت اسلام در غرب و تمایل مردم برای گرایش به اسلام، ساخت چنین فیلم‌هایی کاملا منطقی است، اما استفاده از شیاطین به جای قهرمانان در سال‌های اخیر در فیلم‌ها و سریال‌های هالیوودی نشان می‌دهد که طبق سیاست‌های هالیوود، هدف به هر طریق و وسیله‌ای باید به وقوع بپیوندد، حتی اگر به قیمت اسطوره‌سازی از شیاطین و اهریمنان باشد.

منبع :روزنامه فرهیختگان

نوشته خون‌آشام‌ها از چه زمانی دوست‌داشتنی شدند؟! اولین بار در نقد فارسی. پدیدار شد.