نگاهی به روند سریالسازی بعد از انقلاب در تلویزیون ایران
کارگردانانی که در دهه ۶۰ با تلویزیون کار میکردند با مجموعه «صداوسیمایی» روبهرو بودند که بدنهای قوی و مدیریتی فارغ از سلیقه ها داشت
چند سال است که در ماه محرم سریالی ویژه این ایام در قاب تلویزیون به چشم نمیخورد و تنها بازپخش آثار از پیش ساخته شده مثل «مختارنامه» و «شب دهم» نهایت نگاهی است که رسانه ملی به این ایام دارد
سریالهای تاریخی در گروه الف ویژه که عمدتا به استفاده از تجهیزات فنی ،دکورهای سنگین و هزینههای بالا شناخته میشوند، تقریبا از تلویزیون رخت بربستهاند.
اولین ماه پاییز،به نیمه پایانی خود نزدیک میشود و تلویزیون با تاخیری نسبتا طولانی در جنب و جوش آماده شدن برای شب های بلند و بارانی پاییز است.هر یک از شبکهها به نوبه خود در تلاش هستند تا بخشی از اوقات فراغت مخاطبانشان را در شبهای آرام فصل خزان پر کنند؛شب هایی که به واسطه طولانی بودن،باعث گسیل هرچه بیشتر مخاطبان به برنامهها و سریالهای تلویزیونی میشود تا در این گوی و میدان،بار دیگر فرصتی برای محک زدن سریالها و برنامههای تلویزیونی فراهم آید.هرچند این رسانه عظیم،در چند سال اخیر آنگونه که باید از این فرصت استفاده نکرده و حتی عقبگرد داشته است.اما با نگاهی خوشبینانه امید است نوبرانههای تازه پاییزی که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت،این بار بتوانند با آنچه در چنته دارند، از بخش رسانه ملی اعاده حیثیت کنند.
تکیه بر قدیمیهای محبوب!
اما حکایت افت سریالهای تلویزیونی و پایین آمدن تدریجی کیفیت آنها ،مسالهای نیست که بتوان به راحتی از آن چشم پوشید.اگر نگاهی اجمالی به تاریخ سریال سازی در ایران داشته باشیم،در مییابیم که این مقوله، یک سیر تدریجی را از حدود ۳۰ سال پیش تا به امروز طی کرده است.بهرغم اینکه در دهه ۶۰ نسبت به امروز،سریالسازی با امکانات کمتری صورت میگرفت، آثار فاخر و محبوب فراوانی از آن دهه در خاطرات باقی مانده است به طوری که امروز هم وقتی کفگیر رسانه ملی به ته دیگ میخورد دست به دامن این آثار میشود.شاید دلیل این بود که کارگردانانی که در دهه ۶۰ با تلویزیون کار میکردند با مجموعه «صداوسیمایی» روبهرو بودند که بدنهای قوی و مدیریتی فارغ از سلیقه ها داشت؛ بدنه ای که حاصل سالها کار پیش از انقلاب بود و بعد از انقلاب نیز امکانات ایجاد شده در آن مورد بهره برداری هنرمندانی قرار گرفت که گاه بعضی از آنان فعالیت هنری خود را پیش از انقلاب شروع کرده بودند.
در آن دهه سریالهای تاریخی از دیگر ژانرها پیشی گرفت تا جایی که «کوچک جنگلی»،«مدرس»، «امیرکبیر» و «بوعلی سینا» در کنار شاهکارهایی مثل «هزاردستان»، «سربداران»و «سلطان و شبان» قرار گرفت و محبوب باقی ماند.با ورود به دهه ۷۰ رفته رفته روند سریالسازی از موضوعات جنگی یا نیمه جنگی فاصله گرفت و به سریالهای آپارتمانی و خانوادگی نزدیک شد.در همین سالها بود که «همسران» به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام و «پدر سالار» به تهیه کنندگی و کارگردانی اکبر خواجوی از تلویزیون سردرآوردند و «در پناه تو» با روایت یک داستان عاشقانه از نسل جوان دانشجو روی آنتن رفت. اینها نشان از تغییر رنگ سریالها در دهه ۷۰ داشت.حال و هوایی که در مجموعههایی چون «خانه سبز» به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام، «آپارتمان» ساخته اصغر هاشمی، سریال «کت جادویی» به کارگردانی محمدحسین لطیفی، «داستان یک شهر» به کارگردانی اصغر فرهادی «هتل» ساخته مرضیه برومند، «آژانس دوستی» با کارگردانی گروهی نمود و بروز داشت اما در آن سال ها برخلاف امروز ، سریالسازی محدود به ژانر خاصی نبود. در همان دهه سریالهایی با مضامین متفاوت و سرگرمکننده مثل «داستان یک شهر»، «گل پامچال»،«آژانس دوستی»،«تفنگ سرپر» و … هم جزو نمونههای موفق بودند.
همچنین در ژانرهای تاریخی سریال های ماندگاری مثل «امام علی(ع)» و «روزی روزگاری» تولید شد یا در گونه پلیسی مجموعه جذابی مثل «مزد ترس» روی آنتن رفت که به زعم بسیاری از دوران خودش جلوتر بود و خیلی خوب دیده شد.در دهه ۸۰ ما شاهد رویکردی در زمینه سریالسازی بودیم که بیشتر مایل به گونههای اجتماعی بود.اما در همان عرصه نیز تجربههای متفاوتی از کارگردانها تبدیل به مجموعههایی شد که این توانایی را داشت تا مخاطبان میلیونیاش را هفته به هفته یا شب به شب منتظر قسمتهای بعدی نگاه دارد و در مجموع هم او را راضی کند.از جمله سریال «مدار صفر درجه» ساخته حسن فتحی که با اقتباس از کتابی به همین نام، درباره زندگی عبدالحسین سرداری،دیپلمات دولت ایران در فرانسه در خلال جنگ جهانی دوم بود.همچنین سریالهای «پس از باران» ، «پلیس جوان»، «شب دهم»، «زیر تیغ»، «روزگار قریب»، «تب سرد»، «یوسف پیامبر» و مجموعه سریالهای طنز ساخته مهران مدیری و هم دورههایش از نمونههای موفق این دوران به حساب میآمدند که هنوز هم از شبکههای داخلی و ماهوارهای تکرار میشوند و بیننده ثابت خود را دارند.
در سالهای آخر این دهه تا به امروز کمتر سریالی ساخته شده که موفقیت مجموعههای سه دهه قبلش را تکرار کرده باشد. شاید اگر نمونههای مختلفی مثل «ساختمان پزشکان»، «مسافران» ،«مختارنامه» ، «دوران سرکشی» و با کمی ارفاق «پایتخت» را کنار بگذاریم بقیه ساختهها حتی به سختی یادآوری شوند.با این فلش بک،می توان سقوط آزاد سریال سازی در رسانه ملی را به راحتی لمس کرد.شاید به همین دلیل است که مخاطبان تلویزیون گرایش بیشتری به تماشای همان سریالهای قدیمی دارند.مصداق بارز این امر، شبکه تلویزیونی آی فیلم است که در طول تمام ساعات شبانه روز سریالهای تکراری شبکههای مختلف طی ۳۰ سال گذشته را پخش میکند و اتفاقا به خاطر همین رویکرد، مخاطبان بینندههای ثابت و بسیاری پیدا کرده است که هربار سریالی قدیمی باز پخش میشود با میل و اشتیاق فراوان شب و روز، قسمت به قسمت، با ولع سریالهای رنگ و رو رفته ظاهرا تاریخ مصرف گذشته را تماشا میکنند و ضمن بیدار شدن حس نوستالژیکشان، اوقات استراحت خود را با تماشای این قبیل سریالها پر کرده و کمتر سراغ سریالهای جدید شبکههای سراسری میروند.اما تا کی میتوان با تکیه بر این سریالهای قدیمی محبوب ،از حس نوستالژی مردم سوء استفاده و نبض مخاطب را در دست نگه داشت ؟!باید گفت این تکیه که گاه شبیه به شاهراهی برای نجات عمل میکند،زمانی هم از آن سوی بام افتاده،کاراکترهای محبوب را لُس و مخاطب را خسته می کند.
دستهای خالی در سریالهای مناسبتی
چند سال است که دست رسانه ملی در تولید سریالهای مناسبتی خالی است،بسیاری از کارشناسان دلیل اصلی عدم توجه مخاطبان به برنامههای تلویزیونی و به ویژه سریالهای مناسبتی را به دلیل عدم وجود خلاقیت و به روز شدن آثار تولید شده در سیما میدانند و معتقدند با گذشت هر سال، تولیدات تلویزیون روندی رو به زوال را پیش رو میگیرد و این برای یک رسانه ملی ضعف بزرگی محسوب میشود.از سوی دیگر هر سال مخاطبان سریال باز تلویزیون، هنوز هم چشم امید به شبهای نوروز و ماه مبارک رمضان دارند تا بلکه به طنازی سریالهای مناسبتی بخندند و تدارک ویژه تلویزیون را در این ایام به نظاره بنشینند، اما عجیب اینکه همان افت تدریجی سریالهای ایام سال در این